قدس آنلاین: مهاجرتهای داخلی یکی از پدیدههای مهم و پیچیده جمعیتی است که در ۵۰ سال گذشته تغییرات مهمی را در شکل توزیع جمعیت جوامع در حال توسعه به وجود آورده است؛ بخش اعظم مسائل و مشکلات مهاجرتی و شهرنشینی کشورهای در حال توسعه ناشی از سرعت گرفتن و جلو افتادن گذار مهاجرتی و شهرنشینی بر سرعت و آهنگ توسعه زیرساختها و نهادههای لازم در کلانشهرها و پایتخت بوده است. به عبارت روشنتر، پیش از اینکه روستاهای کشورهای درحال توسعه از نظر کشاورزی پیشرفت کنند، ساکنان روستایی، روستاها را رها کردند. همچنین، پیش از فراهم شدن زیرساختها و نهادههای لازم و اساسی برای شهرهای بزرگ و کوچک، جمعیت روستاها با سرعت بالایی سرازیر شهرها شدند. ایران نیز به عنوان یک کشور در حال توسعه از این پسافتادگیها و ناهماهنگیهای عناصر دوره گذار نوسازی مستثنا نبوده است.
توزیع جمعیتی نامتوازن شهری و روستایی کشور
الگوی توزیع جمعیت بر حسب مناطق جغرافیایی، شهرها و روستاها در ایران و بسیاری از کشورهای در حال توسعه منطقه آسیا و اقیانوسیه نشان میدهد توزیع جمعیت، نامتوازن و ناهمگون است. این کشورها با مسئله بیشجمعیتی در کلانشهرها و جریان خالی از سکنه شدن روستاها مواجه هستند. توزیع نامتناسب جمعیت در سطح ملی موجب شده بسیاری از سیاستهای توسعه شهری و روستایی در عمل ناکام و ناموفق بمانند.
در دهههای اخیر، افزایش مهاجرت از روستاها به شهر، علاوه بر کاهش جمعیت مولد، سبب افزایش جمعیت حاشیهنشین و سکونتگاههای غیررسمی در شهرها شده و تا حد زیادی امنیت اجتماعی شهرها را نیز به مخاطره انداخته است. تداوم این روند، سبب ایجاد مخاطرات بسیاری در زمینه امنیت غذایی و ناهنجاریهای اجتماعی در طبقه فقیر جامعه خواهد شد.
روند تغییرات جمعیت روستایی و شهری در کشور
در چهار دهه اخیر و با توجه به تغییرات اقتصادی و اجتماعی در کشور، تغییرات قابلتوجهی در ترکیب جمعیت شهری و روستایی به وجود آمد و سهم جامعه روستایی از کل جمعیت کشور کاهش یافت. بخش مهمی از مهاجرت روستانشینان به نواحی شهری، بهصورت پلهای و از سکونتگاههای کمجمعیت به روستاهای پرجمعیت و سپس نقاط شهری صورت گرفته است. همچنین افزایش تدریجی جمعیت روستاهای پرجمعیت، در نهایت سبب تبدیل آنها به سکونتگاههای شهری شده و این موضوع یکی از دلایل ایجاد کلانشهرهای بزرگ در ایران نیز محسوب میشود.
وضعیت مهاجرت از روستا به شهر
در ایران، طی سالهای اخیر بهطور متوسط سالانه یکمیلیون نفر داخل مرزهای کشور جابهجا شدهاند. در هر دو سرشماریهای اخیر، پیروی از خانوار دلیل تقریباً نیمی از مهاجرتها بوده است. پس از آن علل مربوط به تحصیل، کار، خدمت وظیفه و دستیابی به مسکن مناسبتر قرار گرفته است. برای سرپرستهای خانوار، عامل اقتصادی (جستوجوی کار، جستوجوی کار بهتر، انتقال شغلی و دستیابی به مسکن مناسبتر) مهمترین دلیل مهاجرت بوده و برای غیرسرپرستهای خانوار نیز مهاجرت بیشتر دلیل تبعی داشته است. بیشتر مهاجرتها در دامنه سنی ۲۱ تا ۳۴ سالگی (سن فعالیت، تحصیل، ازدواج و خدمت سربازی) صورت گرفته است.
بر اساس اطلاعات مرکز آمار ایران، روند شهرنشینی در کشور طی دهههای اخیر همواره صعودی بوده و از ۳۱ درصد در سال ۱۳۳۵ به ۷۴ در صد در سال ۱۳۹۵ رسیده است.
علاوه بر این، همزمان با افزایش جمعیت کشور در دهههای اخیر، جمعیت روستایی روندی کاهشی به خود گرفته که یکی از عوامل این اتفاق، مهاجرت روستاییان از روستا به شهر بوده است. از منظر بسیاری از کارشناسان، فقدان زنجیره کامل تولید و عدم توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی، بیکاری، تمایل به درآمدزایی بیشتر و کاهش وزن نواحی روستایی در مباحث سیاستگذاری ازجمله مهمترین علل مهاجرت روستاییان به شهرها محسوب میشود.
بهبود توزیع درآمد، افزایش مخارج دولتی در عمران روستاها، کاهش شکاف دستمزد میان شهر و روستا و سرمایهگذاری در بخش کشاورزی منجر به کاهش روند مهاجرت به شهرها خواهد شد. همچنین افزایش شاخص قیمت محصولات کشاورزی، افزایش نرخ باسوادی، رشد اقتصادی و افزایش سطح زیر کشت از طریق اثرگذاری مثبت بر سرمایهگذاری کشاورزی، منجر به کاهش مهاجرت از روستا به شهر خواهد شد.
چالشها و آسیبهای حاشیهنشینی
مهاجرت به شهر و در پی آن افزایش حاشیهنشینی، تبعاتی نظیر کاهش تولید و گرانی محصولات کشاورزی، کمبود محصولات اساسی نظیر گندم و تهدید امنیت غذایی و بیکاری، نابسامانیهای فرهنگی و اجتماعی را در جوامع شهری در پی خواهد داشت.
وضعیت نامناسب فرهنگی و اقتصادی
یکی از مهمترین نتایج افزایش حاشیهنشینی شهرها، وضعیت نامناسب اقتصادی و فرهنگی ساکنان این مناطق به شمار میرود. افراد ساکن در حاشیه شهرها، عموماً سطح سواد پایینی داشته و میزان مطالعه آنها به صورت تقریبی صفر است. افراد حاشیهنشین به صورت معمول با یکدیگر ازدواج و برای خود شبکهها و ارتباطهای خونی ایجاد میکنند به همین دلیل در این سکونتگاهها هستههای جمعیتی به وجود میآید که افراد در آن نسبتهای فامیلی دارند. این افراد عموماً حرفه و مهارت اندک و به تبع آن سطح اقتصادی پایینی دارند، بنابراین به اجبار به شغلهای کاذب و فصلی و همچنین بزهکاری از جمله قاچاق مواد مخدر روی میآورند. همین موضوع سبب شده آسیبهای اجتماعی همچون اعتیاد، تکدیگری، قتل و… در میان حاشیه نشینان وجود داشته باشد.
کاهش میزان امنیت جامعه
افراد مجرم در مناطق حاشیهنشین امنیت جامعه را از میان میبرند و جرم و جنایت را در میان خانواده و بستگان خود بازتولید میکنند. بزهکاری در بین بعضی از حاشیهنشینان، در برخی موارد، این مناطق را پناهگاه بسیاری از مجرمان میکند. علاوه بر آن، وجود ارتباط فامیلی بین بسیاری از آنها سبب میشود افراد مجرم در ارتکاب جرم و بزهکاری مورد حمایت اقوام خویش قرار گیرند. همین موضوع کار مراجع قانونی را برای رسیدگی به بزهکاری در این مناطق با دشواری روبهرو میکند.
بر هم خوردن تعادل جمعیتی مقصد
با افزایش میزان حاشیهنشینی، روستاها و شهرهای کوچک مبدأ به مرور خالی از سکنه شده و پویایی اقتصادی آن که عموماً بر مبنای کشاورزی، دامداری و صنایع دستی است، از بین میرود. این پدیده جامعه مقصد را در زمینههای طبیعی، اقتصادی، اجتماعی و تعادل جمعیتی دگرگون میکند.
نظر شما